خاطرات من

اینجا ارمی بیان مینویسد *^* اومارا چان ( امیرحسین )

چرا از بیان میرید ؟؟؟

چی کار کنم که از بیان نرید ؟؟

.

.

من دلم نمیخواد نسل بیانی ها منقرض بشه

.

.

من دلم نمیخواد توی این بیابون بی اب و علف از تشنگی تلف بشم

.

.

.

من دلم نمیخواد وقتی نوه هام میرن مدرسه معلم تاریخشون بگه " اهالی بیان مردمی کوچ نشین بودند که از این وب به ان وب میرفتند و با چرت و پرت های مردم روزشان را شب میکردند سر انجام انها به دلیل جنگ های مکرر داخلی به رهبری امیرحسین خالدی ( تاریخ را تحریف کردن بی شعور ها ) بصورت کلی از بیان مهاجرت کردند ، و در نهایت اکثر مهاجرت کنندگان افسردگی گرفته و یا به دلیل کنسرت نذاشتن بی تی اس در ایران اقدام به خود کشی نمودند

.

.

.

توی بیان بمونید حتی به غلط... لطفا

.

.

بیاید رمز بیگیرید

چقدر پست رمز دار گذاشتن حال میده خنده

همه میان از ادم رمز میگیرن ادم فکر میکنه خیلی مهمه  آرام

.

پ.ن : خر ذوق شدم :))))

.

پ.ن 2 : بیاید رمز بگیرید دیگهفریاد

.

پ.ن 3 : فقط دو نفر رمز گرفتن :(

.

.

پ.پ 4 : خدایا این دلخوشی ها رو از ما نگیر

یکم راز ( بستگی داره به بعضی ها رمز میدم )

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
خاطرات من : جایی برای جمع کردن عتیقه ها دور هم :)
نویسندگان
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan